دکتر مهرنوش هدایتی استاد دانشگاه شهید بهشتی، روانشناس و مشاور در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به هدف آموزش و پرورش گفت: از زمانی که بشر زندگی جمعی را آغاز کرد و بحث تمدن شکل گرفت، موضوع آموزش نیز وجود داشت. بنا بر این شاید هدف نهایی آموزش و پرورش را بتوان پرورش شهروندانی دانست که میتوانند به خوبی در اجتماع زندگی کنند.
وی افزود: من در حال حاضر به بحث درباره آموزش نمیپردازم چون در آموزش بیشتر اطلاعاتی اولیه ارائه میشود اما هدف اصلی در پرورش، زندگی بهتر وصلحآمیز در اجتماع است. از نظر من بعنوان یک روانشناس، هدف آموزش و پرورش بیشتر از هر چیز مدیریت رفتار خود است یعنی آدمهایی که خود میتوانند تشخیص دهند که بهترین رفتار چیست.
این پژوهشگر فلسفه برای کودکان ادامه داد: متأسفانه چون کشور ما کشوری درحال گذار است، در دورهای بچهها مورد بیتوجهی قرار گرفتند و حتی مدرسه رفتن آنها امر شیکی تلقی میشد که پس از کوششهای بسیار، به یک ضرورت تبدیل شد. اما آفتی که درحال حاضر به نظر میرسد به وجود آمده این است که بیشتر از حد به بچهها توجه میشود که این مسئله نیز چندان خوب نیست.
هدایتی تصریح کرد: امروزه مادرانی هستند که در ایام امتحانات میگویند "من دارم امتحان میدهم" یا پدرانی هستند که پسرشان بیش از سی سال سن دارد وهنوز این پدراست که درپی ازدواج وخانه فرزند است. دریک زمان هیچ توجهی به بچهها نمیکردیم و امروزه توجه بسیاری به آنها میکنیم.
وی یادآورشد: نکته منفی دیگری نیز که درمدارس ایران وجود داشته فشار زیادی است که به بچهها واردمیشود تا دررقابتهایی مانند المپیادها و آزمون کنکور، موفق شوند. در نتیجه این بچهها بعنوان مثال تواناییهای بسیاری در حل مسائل ریاضی به دست میآورند اما مهارتهای زندگی را کسب نمیکنند.
هدایتی ادامه داد: این مسائل سبب میشوند بچهها پختهخوار شده و اطلاعاتی را بگیرند که به هیچ درد آنها در زندگی نمیخورد و در نتیجه فرصتی باقی نمیماند تا بتوانند دست به اکتشاف بزنند یا زندگی را در تمام وجوه آن تجربه کنند، در حالی که مسئله مهم همین است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی یادآور شد: ما از همان سال اول دبستان اصرار داریم که بچهها را برای ورود به دانشگاه آماده کنیم و به این موضوع که پس از آن چه خواهد شد کاری نداریم. این مسئله باعث میشود مشکلات بسیاری برای جوانان ما به وجود بیاید چرا که رسالت آموزش و پرورش تحقق نیافته و ما به بچهها زندگی کردن را نیاموختهایم.
هدایتی در ادامه با اشاره به اینکه شرایط باید به نحوی باشد که بچهها مشتاقانه به مدرسه بروند، گفت: مدرسه باید جایی باشد که بچهها احساس کنند به آنها احترام گذاشته میشود و بنابراین آنها حق دارند در مدرسه دست به اکتشاف بزنند و سؤالات خود را طرح کنند. به بیان دیگر مدرسه جایی است که بچهها میتوانند در آنجا خود را پیدا کنند.
وی ادامه داد: اما درشرایط کنونی میبینیم والدین به مسئولین مدرسه میگویند خواهش میکنیم بچه ما را وادارکنید درس بخواند و مسئولین مدرسه نیز به والدین بچهها میگویند آنها را وادار کنید درس بخوانند که این مسئله نشان میدهد مدرسه چندان برای بچهها دلچسب نیست و به همین دلیل باید آنها را وادار به درس خواندن کرد.
این پژوهشگر و روانشناس ضمن بیان این نکته که هرچند در حوزه آموزش و پرورش تغییراتی بنیادین اتفاق نیفتاده است اما میتوان تغییراتی خزنده را مشاهده کرد، هشدار داد که اگر روند این تغییرات همچنان کُند باشد، متأسفانه ما باز دو نسل را از دست خواهیم داد: بنابراین سؤال من این است که وقتی پژوهشها نشان میدهند که این مباحث میتوانند در کشور ما نیز به نتیجه برسند، چرا نهادهای مؤثر در امر آموزش و پروش کاری نمیکند؟
وی افزود: من فکر میکنم نباید ترسید و بنابراین ضرورت دارد راههایی را برای رسیدن به اهداف خود در آموزش و پرورش بیابیم. هماکنون مدارسی هستند که البته متأسفانه غیرانتفاعیاند اما کوششهایی را برای اصلاح وضعیت موجود انجام دادهاند در حالی که ضرورت دارد همه مردم بتوانند ازاین امکان بهرهمند شوند. بعنوان مثال من مدرسهای را میشناسم که جشن تولد بچهها را در کشورهای دیگر برگزار میکند اما تصور کنید که وقتی این بچه وارد جامعهای شود که بچههای دیگر مانند او نیستند چه اتفاقی خواهد افتاد.
هدایتی تأکید کرد: این بچهها وقتی وارد جامعه میشوند نمیتوانند دیگران را درک کنند و در نتیجه دچار پارادوکس خواهند شد. بنابراین به نظر میرسد فاصلهها باید بر مبنای فاصلههای استعدادی شکل بگیرند و نه فاصلههای طبقاتی. بدون شک آموزش و پرورش در ایران باید خیلی سریع متحول شود تا آسیبهای کمتری در آینده متوجه جامعه ما گردد.
نظر شما